صفحه 1

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

صبح با صدای ساعت بلند شدم، دیگه بدبخت شدم فقط 20 دقیقه وقت دارم برسم. لباسامو سریع پوشیدم و ساک تنیسمو برداشتم. موهام هم شونه  نکرده بودم. حتی یه آب به صورتم نزدم...خیلی بد شد. حالا اتوبوس میخواد  یه ربع دیگه بیاد مجبور شدم کل راه رو خودم برم. خیلی تند دوییدم فکر کنم  تا حالا اینجور یندوییده بودم. وقتی رسیدم خانوم روزاکی از عصبانیت مثل  لبو قرمز شده بود. مطمئنم مجبورم میکنه 1000 تا دراز نشست و 700 تا شنا و 200 دور زمین تنیس بزنم. ولی بر خلاف تصوراتم فقط واسه ثبت نام رفتیم و درحالی که فقط 1 دقیقه وقت مونده بود ثبت نام کردیم. خانوم روزاکی هیچی بهم نگفت و همین که اخم کرده بود رفت و رو صندلی مربی نشست. تا 5 دقیقه دیگه بازی شروع می شد. من انفرادی 2 بودم با شیرایشی کورانوسوکه. پیش تیم اونا هم خیلی ضایع شدم. از روز اول مدرسه هم بدتر بود. اول یه نفس عمیق کشیدم و رفتم دست و صورتمو آب زدم. موهامم کوتاه بود نه میشد بافتش نه میشد بست. یه جوری به زور دست و آب جمع و جورش کردم و اومدم بیرون. بعد خودمو گرم کردم و هدفون گذاشتم و منتظر موندم تا نوبتم بشه. فقط یه چیزی خیلی عجیب بود خانوم روزاکی هر از گاهی به من نگاه می کرد آروم موزیانه می خندید! [ دوشنبه یازدهم دی ۱۳۹۶ ] [ 9:55 ] [ Ishiko ] [ ] صفحه 1...ادامه مطلب
ما را در سایت صفحه 1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : theprincessoftennis بازدید : 149 تاريخ : سه شنبه 19 دی 1396 ساعت: 10:27

من سال آخر راهنمایی هستم یعنی تقریبا 15 سال!

تنیس بازی می کنم و به نقاشی علاقه دارم. گیتار و پیانو هم بلدم بزنم ولی اولویت اولم تنیسه! من با این که تو ده سالگی به فرزند خوندگی قبول شدم و پیش والدین واقعی خودم نیستم ولی با همه ی اینا کنار اومدم و اهداف خودمو دارم

صفحه 1...
ما را در سایت صفحه 1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : theprincessoftennis بازدید : 126 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 14:32

امروز اولین روزیه که تو مدرسه جدیدم هستم. من بیشتر از هر چیزی دنبال یه باشگاه تنیس میگشتم. چون تازه اسباب کشی کرده بودیم خیلی وقت نکردم تنیس بازی کنم، هنوز اتاق جدیدم هم درست حسابی مرتب نکردم.مدرسه که تموم شد خواستم به باشگاه سیگاکو سر بزنم. مسیر اون باشگتاه نزدیک مدرسه بود. خوشبختانه خیلی برای ثبت نام دیر نشده بود هر چند خانوم روزاکی مربی سیگاکو اول با ورود من مخالفت کرد ولی قرار شد یه ماه آزمایشی اون جا باشم.روز بعد، مدرسه که تموم شد مستقیم رفتم اون جا! من رو به عنوان یه بازکن معمولی میشناختن ولی بالاخره ثابت کردم لیاقت بازیکن اصلی بودن رو دارم... در واقع من موقع مسابقه تونستم آرایی رو شکست بدم و منم یه بازیک اصلی بشم، البته کار خیلی ساده ای بود چون بازیکنای معمولیشون سطح بالایی نداشتن. بعد از چندین مسابقه و پیروزی های پی در پی رسیده بودیم به مسابقات ملی... من با بازیکنای دیگه خیلی خوب کنار اومدم و تونستیم یه تیم فوق العاده تشکیل بدیم. حالا تقریبا همه چی بعه مسابقه بعدی بستگی داره. خانوم روزاکی خیلی رو این بازی تاکید داشت...رقیبمون شیتن هوجی..... صفحه 1...ادامه مطلب
ما را در سایت صفحه 1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : theprincessoftennis بازدید : 130 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 14:32